نورانورا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 14 روز سن داره

نوراهدیه ی خدا

نورا بهترین هدیه از خدایم هست

اتمام پروژه ها

عزیز دلم انقدر درگیر کارای روز مره میشم که یادم رفته بود از اتمام پروژه های اخیرمون حرف بزنم  نورا دیگه از شیر مامان خداحافظی کرد  و به کل قیدشو زد روزای اول گهگاهی واسه بوس کردن عوفی من سراغم میومد ولی دیگه مثل اینکه کامل فهمیده عوفی در کار نبوده  ولی شبا یه نیم ساعتی شایدم بیشتر ورجه وورجه میکنه و تا خوابش نبرده خواب از سر ما میبره کمی کم خواب شده بعد از ظهرا هم خیلی زور میبره تا بخوابه  به هر حال برای هر عملت اماده ام الا مریضیت جدیدا خیلی تند تند مریض میشی دوا درمون تموم نشده مجددا میریم دکتر  به خدا از همه چی زدم تا خوب ازت مراقبت کنم ولی نمیدونم کجا و چه جوری سرما میخوری غذا خوردنت هم که با پیشی میا...
23 آذر 1393

اتمام پروژه ها

عزیز دلم انقدر درگیر کارای روز مره میشم که یادم رفته بود از اتمام پروژه های اخیرمون حرف بزنم نورا دیگه از شیر مامان خداحافظی کرد و به کل قیدشو زد روزای اول گهگاهی واسه بوس کردن عوفی من سراغم میومد ولی دیگه مثل اینکه کامل فهمیده عوفی در کار نبوده ولی شبا یه نیم ساعتی شایدم بیشتر ورجه وورجه میکنه و تا خوابش نبرده خواب از سر ما میبره کمی کم خواب شده بعد از ظهرا هم خیلی زور میبره تا بخوابه به هر حال برای هر عملت اماده ام الا مریضیت جدیدا خیلی تند تند مریض میشی دوا درمون تموم نشده مجددا میریم دکتر به خدا از همه چی زدم تا خوب ازت مراقبت کنم ولی نمیدونم کجا و چه جوری سرما میخوری غذا خوردنت هم که با پیشی میاد و هواپیما میاد و گرگه ...
23 آذر 1393

بازم تب و سرماخوردگی

عسلم امشب تا خود صبح بیدار بودی مدام تبت میرفت بالا از ظهر کم اشتها و کلا تا آخر شب هیچی نخوردی خیلی نگرانت بودم منم تا صبح نخابیدم میترسیدم تبت بره بالا مدام پاشویت کردم  صبح کمی تبت پایین اومده بود ولی الان دوباره تبت داره شروع میشه عزیزکم زودی خوب شو اصلا بیحالی و یه جا نشستن واست نمیاد دخملی قشنگم قراره غروب وقتی بابا اومد ببریمت دکتر ان شالله که زود زود خوب شی جیگر
3 آذر 1393

بازم تب و سرماخوردگی

عسلم امشب تا خود صبح بیدار بودی مدام تبت میرفت بالا از ظهر کم اشتها و کلا تا آخر شب هیچی نخوردی خیلی نگرانت بودم منم تا صبح نخابیدم میترسیدم تبت بره بالا مدام پاشویت کردم صبح کمی تبت پایین اومده بود ولی الان دوباره تبت داره شروع میشه عزیزکم زودی خوب شو اصلا بیحالی و یه جا نشستن واست نمیاد دخملی قشنگم قراره غروب وقتی بابا اومد ببریمت دکتر ان شالله که زود زود خوب شی جیگر
3 آذر 1393
1